خودکارآمدی و بالا رفتن از پله های موفقیت
فهرست مطالب
Toggleخودکارآمدی، بندورا در نظریه شناخت اجتماعی خود به مفهوم خودکارآمدی پرداخته است. او عقیده دارد نگرش ها، توانایی ها و مهارت های شناختی هر فرد سیستمی را در او می سازند که سیستم خود نامیده می شود که بر درک ما از شرایط و واکنش و بازخوردی که به مسائل می دهیم تاثیر می گذارد و خودکارآمدی نقش بزرگی در سیستم خود را بر عهده دارد.
خودکارآمدی یکی از موضوعات مهمی است که در این مقاله از مرکز کوچینگ مهرداد سلیمی به آن می پردازیم.
خودکارآمدی چیست؟
خودکارآمدی باوری است که هر فرد درباره خود و توانمندی های خود دارد، اعتقاد به داشتن توانایی های لازم جهت موفق شدن در فعالیت انتخابی یا شرایط خاص زندگی، که به عقیده بندورا عامل تعیین کننده چگونگی تفکر، رفتار و احساس افراد است. در مواردی افراد دقیقا می دانند که چه باید بکنند اما به علت نداشتن احساس خوشایند درباره توانایی خود موفق نمی شوند. این باور مستقیما بر اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد و افرادی که خود را قبول ندارند معمولا دچار افسردگی و حس طرد شدن می شوند. در واقع درکی که فرد از خود دارد، نحوه تعامل او با خود، با اطرافیان و با دنیا را می سازد.
خودکارآمدی کمک می کند که چالش ها و مشکلات زندگی را سخت نگیریم و از تلاش اجتناب نکنیم، و برای هر مسئله ای راه حلی پیدا کنیم. تعهد و مسئولیت پذیری افراد دارای خودکارآمدی بالاست در واقع آنها فعالیت های انتخابی خود را دوست دارند و با اشتیاق به انجام آنها می پردازند و این علاقه مندی و تعهد از دلسردی در انجام فعالیتشان جلوگیری می کند.
باور به داشتن خودکارآمدی به خودی خود در انسان شکل نمی گیرد. گاهی نتیجه ی فعالیت های خاصی است و گاهی نیاز به آموزش دارد. علم کوچینگ علم رشد پتانسیل های ذاتی است. علمی که به شما کمک می کند از جایگاهی که هستید به جایگاهی که میخواهید برسید. آموزش کوچینگ نه تنها به رشد پتانسیل های ذاتی شما از جمله خودکارآمدی کمک می کند بلکه کمک می کند اگر در اطرافیان شما کسی نیاز به کمک دارد شما بتوانید به او نیز کمک کنید.
منابع ارزیابی خودکارآمدی چیست؟ افراد چگونه خودکارآمدی خود را ارزیابی می کنند؟
ما از طریق اطلاعاتی که با روش های زیر به دست می آوریم توانایی های خود را بررسی می کنیم، این روش ها به این شرح هستند:
فعالیتی را انتخاب می کنیم و آن را انجام می دهیم در صورتی که موفق شویم احساس کارآمد بودن پیدا می کنیم، گاهی اوقات که شکست می خوریم اگر آن را به میزان پایین کوشش خود یا تصمیم نادرست خود ربط دهیم و دوباره سعی کنیم، حتی احساس بهتری از قبل خواهیم داشت.
مورد بعدی وقتی است که فردی دیگر فعالیتی را انجام می دهد که ما هم به آن علاقه مندیم و دیدن موفقیت آن فرد باعث می شود ما هم به توانایی خود اعتماد کنیم.
مورد دیگر تشویقی است که از دیگران می شنویم، شنیدن صحبت های مثبت درباره توانایی هایمان ما را در ارزیابی خودکارآمدی مان راهنمایی می کند.
علائم فیزیولوژیک عامل بعدیست که ارزیابی ما را تحت تاثیر قرار می دهد، برای مثال ممکن است خستگی را به ناتوانی تعبیر کنیم.
علل اساسی که در کودکی باور خودکارآمدی را به وجود می آورند، چیست؟
۱.نتایجی که یک کودک از کارهای خود می بیند و قضاوت دیگران از او یکی از علل است.
در واقع این باور مبتنی بر نتیجه عمل است و شکست های پی در پی به عقده حقارت منجر می شود. افراد از کودکی خود را با دیگران مقایسه می کنند، در کودکی مهارت های بازی خود را با یکدیگر مقایسه می کنند و نتیجه این ارزیابی را به باورهای خود اضافه می کند.
۲.علت دیگر، خودکارآیی ترغیبی است یعنی از تشویق یا عدم تشویق دیگران به وجود می آید.
در واقع اگر به فردی بگویند تو از عهده این کار برنمیایی، این جمله را در حافظه تبدیل به الگوی ناتوانی کرده و آن را برای همیشه حفظ می کند.
۳.علت بعدی سطح فیزیولوژی یا هیجان فرد قبل از شروع یک فعالیت است.
البته برانگیختگی هیجانی ممکن است سبب عدم ارائه توان واقعی فرد شود، اما در بسیاری مواقع عملکرد فرد را بالا می برد این حالت سبب تلاش بیشتر فرد و نتیجه بهتر می شود.
نکته مثبت برای افرادی که خود را خودکارآمد نمی دانند چیست؟
افرادی که خودکارآمدی پایین دارند، به علت ترس از شکست از ریسک کردن و پذیرفتن فعالیت های تازه خودداری می کنند، قاطعانه نظر خود را مبنی بر اینکه باور دارند که قادر به انجام فعالیت مورد نظر و موفقیت در آن نیستند، اعلام می کنند. شکست ها و سختی ها را بطور مستقیم ناشی از نقص های شخصی می بینند. اطمینان پایینی درباره خودشان دارند. تعهد لازم را نسبت به کار ندارند، در طول مسیر دچار تزلزل می شوند، علاقه خود به کار و فعالیت را سریع از دست می دهند و در واقع بدون تلاش کافی دنبال کسب نتیجه مثبت بوده اند که شکست خورده اند. این افراد معمولا بعد از شکست برای برگشت و شروع دوباره دوران سخت و طولانی را می گذرانند چون پس از مواجهه با شکست ها دچار اضطراب و افسردگی می شوند و بیشتر از اینکه بر توانایی های خود تمرکز کنند بر نقص های خود تمرکز می کنند.
اما خبر خوب این است که، خودکارآمدی ویژگی قابل انعطافی است که می توان آن را اندازه گیری کرد و با آموزش آن را افزایش داد. ارزیابی خود و برنامه ریزی منظم، این مسیر را آسان می کند. برای این کار در واقع باید نوعی خودباوری موثر و مثبت نسبت به توانایی های خود که نقش حیاتی در شیوه تفکر، احساسات، رفتار و انگیزه ما دارد، به وجود آوریم. باورهای ما هم معمولا از یادگیری مشاهده ای در زمینه اجتماعی ما شکل می گیرد.
نقش محیط بر خودکارآمدی چیست؟
محیط با تاثیر در سه مورد موفقیت، افسردگی و انگیزه بر خودکارآمدی تاثیر می گذارد.
اگر محیط مثبت باشد باعث می شود افراد با خودکارآمدی بالا که انگیزه شخصی قویتری دارند، با احتمال بیشتری موفق شوند.
اگر خودکارآمدی در فردی پایین باشد و در محیط منفی قرار بگیرد، به شکست منجر شدن فعالیت و به دنبال آن افسردگی احتمال بیشتری دارد.
افرادی با خودکارآمدی پایین در محیطی مثبت وقتی شکست می خورند احساس بی انگیزگی می کنند.
افرادی با خودکارآمدی بالا در محیط غیر مشوق هم تلاش هایشان را بیشتر می کنند تا به تغییرات مطلوب برسند.
خودکارآمدی خودکنترلی را بالا می برد و بر تمام جنبه های کارکردی افراد، از روابط شخصی تا تعهدات حرفه ای و روابط اجتماعی و حتی ریسک پایین تر برای افراد خودکارآمد در مرگ و میر تاثیر می گذارد.
ارائه چهار روش برای بالا بردن خودکارآمدی
۱.سه منطقه ذهنی متفاوت در افراد وجود دارد، در واقع این ها چارچوب هایی است که انسان با دنیا از طریق آن تعامل می کنند، منطقه امن، منطقه ریسک کردن و منطقه ترس که فرد طبق آن ها انتخاب هایش را انجام می دهد. برای بالا بردن خودکارآمدی لازم است در منطقه ذهنی ریسک کردن باشید. در این صورت با انجام فعالیت های جدید توانایی های خود را می شناسید و آن ها را گسترش می دهید. با ماندن در منطقه ریسک پذیری و در نظر گرفتن این هدف که فعالیت های جدید را امتحان کنید و خود را به چالش بکشید و درباره نتیجه مضطرب نباشید ودر صورت شکست آن را به عنوان یک تجربه بپذیرید می توانید خود را فرد خودکارآمدتری بدانید.
۲.هدف های ساده را انتخاب کنید. خودکارآمدی پایین ما را به تردید درباره توانایی های خودمان وادار می کند و هر فعالیت جدید را سخت تر از چیزی که هست نشان می دهد، ازین رو فرد تلاش کافی نمی کند و به تبع آن دستاورد تازه ای هم نخواهد داشت و برای این کمبود خود را سرزنش می کند و این چنین است که اعتماد به نفس را بصورت ذهنی در وجود خود نابود می کند. راه بهینه این است که برای ساختن خودکارآمدی اهداف مقرون به صرفه و کوچک انتخاب کنید، در واقع یک هدف کلی و بزرگ را به اهداف جزیی تقسیم کنید تا بتوانید به آن برسید، هر چند برای این کار زمان طولانی تری نیاز باشد. اینگونه از بدست آوردن هر موفقیتی شاد می شوید و انگیزه خود را هم بهبود می بخشید.
۳.لازم است از دور به تصویر نگاه کنید تا کلیت چیزی که انتظارتان را می کشد را ببینید. برای به دست آوردن خودکارآمدی در صورت شکست، چشم انداز خود را وسعت ببخشید و پشت آن را ببینید و اجازه ندهید این شکست ها هدف کلی و اصلی را تحت الشعاع قرار دهند و اعتماد به نفس شما را تخریب کنند.
۴.موانع را دوباره چارچوب بندی کنید. برای افزایش خودکارآمدی ابتدا موانع را شناسایی کنید، بن بست های فکری مسیر را پیدا کنید و بصورت جداگانه برای هر کدام راه حلی در نظر بگیرید. برای هر یک حداقل یک نتیجه مثبت پیدا کنید تا این دوباره سازی ها نگاهتان را به شکست ها تغییر دهد و آن ها را شخصی سازی نکنید.
خودکارآمدی در محیط های آموزشی
مطالعات نشان می دهد محیط آموزشی مثبت نقش حیاتی در به وجود آوردن خودکارآمدی در میان یادگیرندگان در تمام رده های سنی بر عهده دارد. تحقیقات بر روی شیوه های تدریس و خودکارآمدی نشان می دهد که وقتی آموزش دهندگان شیوه های آموزشی ارتباطی و همکارانه را انتخاب می کنند، نسبت به وقتی شیوه های قدیمی تدریس استفاده شود، نمره های خودکارآمدی دانش آموزان بیشتر می شود. بدون تردید این نوع تمرین های کلاسی از موثرترین شیوه ها برای پرورش خودکارآمدی است.
دانش آموزان قوی در خودکارآمدی چگونه اند؟
۱.به توانایی های خود اعتماد دارند و در ارزیابی ها موفق تر عمل می کنند.
۲.علاقه مند به قبول بخشی از فعالیت های کلاسی و همیشه فعال هستند و معلومات خود را بصورت کاربردی برای مقاصد و اهداف خود استفاده می کنند.
۳.یک انگیزه ذاتی قوی برای یادگیری از اشتباهات و فائق آمدن بر موانع دارند.
۴.با شیوه زندگی و دستاوردهای خود الهام بخش دیگران هستند.
بندورا عقیده دارد، شیوه های جامع و همکارانه در یادگیری به دانش آموزان کمک می کند تا بتوانند با هم کار کنند و احساس بهتری داشته باشند و از این شیوه ارزیابی شدن، پاداش می گیرند و نسبت به وقتی که به صورت فردی ارزیابی می شوند احساس بهتری خواهند داشت.
محیط آموزشی سودمند به دانش آموزان اجازه می دهد که چالش کنند و همزمان لذت ببرند و در نهایت خودباوری کوشا باشند و همچنین تاب آوری و اعطاف پذیری خود را هم حفظ کنند.
روش های افزایش خودکارآمدی در محیط های آموزشی
۱.روابط موثر
آموزش روابط موثر و تمرین آن در محیط آموزشی، شناخت نسبت به خود را افزایش می دهد و وقتی افراد خودآگاهی بیشتری داشته باشند و مقاصد خود را بدانند، آموزش خودکارآمدی نیز راحت تر می شود.
یک راه آسان برای تمرین ارتباط موثر در محیط آموزشی این است که وقتی فردی تلاش به سزایی می کند بدون توجه به نتیجه، تشویق شود تا شجاعت پیدا کند و درباره توانایی های خود تردید نکند. این کار باید با استفاده از عباراتی مثل، تو می توانی آن کار را انجام دهی، تو به اندازه کافی باهوش هستی و من به تو اطمینان دارم، انجام شود.
۲.بازخورد صادقانه
تشویق باید صادقانه باشد، اگر فرد در مواقعی که تلاش زیادی نکرده است و دستاوردی نداشته، تشویق بگیرد، این کار تصویر سازی ذهنی فرد درباره خودش را مختل می کند. مراجع آموزش و معلمان باید طبق یک برنامه مشخص بدانند که چه زمان پاداش دهند و چه زمان دست روی اشتباهات فرد بگذارند و در کل هر تلاشی بدون در نظر گرفتن کوچکی و بزرگی آن باید تشویق شود. پاداش گرفتن از مراجع آموزش اطمینان به خود را افزایش می دهد و به فرد کمک می کند که تلاش خود را ادامه دهد و اشتباهات خود را به عنوان یک درس بپذیرد و سپس از آن ها بگذرد.
۳.محیط سالم
با ایجاد فضای آموزشی سودمند و کاهش استرس در محیط کلاس می توان خودکارآمدی را افزایش داد. روش های یادگیری همکارانه، انرژی مثبت و ارزیابی غیرقضاوتی همراه با درگیر شدن فرد در فعالیت گروهی، یادگیری محیطی را آسان می کند. در چنین محیطی افراد احساس کسالت نمی کنند چون بدون هیچ مانعی در قالب یک تیم با هم ارتباط برقرار می کنند و از هم بازخوردهای مناسب برای رشد می گیرند.
۴.استراتژی های مثبت
استراتژی های مثبت آموزشی برای ساختن خودکارآمدی قدرت اطمینان به نفس را بالا می برد. برای این کار لازم است اهداف کوچک و متناسب با توانایی برای افراد در نظر بگیریم و در شروع به افراد کمک کنیم تا به آن ها دست پیدا کنند. باید در حین انجام کار اجازه صحبت درباره مشکلات و چگونگی رضایت مندی از فعالیت را به فرد بدهیم و از طریق جمع آوری نظرات، برنامه ریزی های جدید برای ادامه کار انجام دهیم. افراد را با هم مقایسه نکنیم و فقط کمک کنیم گام های بعدی را بردارند.
۵.مدل سازی
معلم ها و مراجع آموزش در نقش الگو نفوذ زیادی دارند، افراد از آن ها الهام می گیرند، استفاده از این تاثیرگذاری برای تزریق حس خودکارآمدی مخصوصا به کودکان و نوجوانان ضروری است.
روش های افزایش خودکارآمدی در کودکان و نوجوانان
۱.وظایف و تکالیف مشکل را با دقت انتخاب کنیم
تکالیف سخت باعث می شود کودک و یا نوجوان علاقه خود را به دلیل ترس از شکست، از دست بدهد یا از انجام آن تکلیف دوری کند. تکالیفی که سختی متوسط دارند و برای کودک و نوجوان جذاب هستند توجه و تمرکز او را بالا می برند و به همین دلیل بهترین انتخاب برای رسیدن به خودکارآمدی محسوب می شوند.
۲.استفاده از الگوهای پیشگام
برای کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار کردن با همسالان و دوستان نزدیک و یادگیری از آن ها ساده تر است. دیدن دوستی که همان فعالیت او را انجام می دهد یا تلاش می کند مسئله ای را حل کند، شجاعت فرد را برای اینکه سعی کند خودش اقدام کند بالا می برد. البته معلم ها باید دقت کنند که در اینطور مواقع با مقایسه کردن، کار فردی هر شخص را کوچک جلوه ندهند.
۳.اجازه آزادی دادن
خودکارآمدی با خودمختاری آغاز می شود. کودک و نوجوانی که اجازه دارد برای خود تصمیم بگیرد و انتخاب کند، متکی به خود و مستقل رشد می کند. آن ها فعالیتشان را خود انتخاب می کنند و ازین رو به آن علاقه مند می شوند.
۴.از کودکان و نوجوانان نظرخواهی کردن و بازخورد گرفتن فعال و دو طرفه
بازخورد ها مهمترین ابزار کلامی برای ساختن خودکارآمدی هستند. بعد از انجام یک فعالیت یا کار گروهی از کودکان و نوجوانان بخواهیم نظرات خود را بنویسند و یا دقایقی را به بحث درباره نظرات آن ها به صورت کلامی اختصاص دهیم و اجازه دهیم سوالاتشان را بپرسند. صحبت از نظرات و افکار شخصی باعث می شود افراد خود را هم قضاوت کنند و همچنین معلم ها می توانند با استفاده از این کار مسیر به سمت هدف را مرتب بررسی کنند. بازخورد دادن باید توسط هر دو طرف صورت گیرد و در جهت کمک به شناخت فرد مقابل، سودمند باشد. هدف از بازخورد افزایش خودآگاهی است پس باید در مورد نتیجه فعالیت هر فرد با او صادق باشیم و بررسی کنیم که این نتیجه آن ها را به چه امکاناتی می رساند. اما لازم است کلمات را هوشمندانه انتخاب کنیم.
۵.افزایش کارآیی در معلمان
اگر معلمان خود و مهارت های تدریس خود را پرورش دهند به راحتی می توانند بر دانش آموزان تاثیر بگذارند و دانش آموزانی مستقل و متکی به خود پرورش دهند.
۶.فرصت های حل مسئله
فرصت های حل مسئله، روزانه دانش آموزان را بدون ترس وادار به مواجه شدن با مشکلات می کند و شانس پیروزی آن ها را افزایش می دهد. آن ها برای چالش با وظایفشان آماده می شوند و از ریسک کردن در انتخاب فعالیت های مسئله دار پرهیز نمی کنند. ذهن آن ها درگیر می شود و توانایی حل مسئله در آن ها افزایش می یابد. روشی که فرد انتخاب کرده نیز می تواند بررسی شود و دانش آموز درباره انتخاب ها و افکارش توضیح دهد.
۷.استفاده از رسانه های مختلف برای یادگیری
استفاده از منابع مختلف برای آموزش و یادگیری کمک می کند علاقه مندی دانش آموزان حفظ شود. برای مثال می توان به جای شیوه معمول کلامی از شیوه های بصری و تصاویر، اسلایدهای نمایشی، فعالیت های آنلاین برای رساندن اطلاعات و آموزش استفاده کرد که باعث جذاب کردن کلاس و اضافه کردن خلاقیت در محیط می شود.
خودکارآمدی در افرادی با اختلالات یادگیری
افرادی با اختلالات یادگیری معمولا خودکارآمدی پایین تری دارند. از آنجا که خودکارآمدی بطور مستقیم با موفقیت تحصیلی ارتباط دارد، دانش آموزانی با اختلال یادگیری نیاز به کمک حرفه ای تری دارند تا به خود اعتماد کنند. معمولا اضطراب، استرس و افسردگی در میان دانش آموزانی که اختلالات یادگیری دارند رواج دارد. فرد با هر شکلی از اختلالات یادگیری مستعد افسردگی است و اگر شکست تحصیلی هم رخ دهد، ریتم یادگیری پایین تر می آید و بازگشت از ناامیدی حاصل از آن سخت می شود. در این مواقع کمک فوری نیاز است تا فرد توانایی اطمینان مجدد به خود را پیدا کند. برای اینکه جلوی این درماندگی آموخته شده گرفته شود لازم است فرد را به فعالیت جمعی ترغیب کنیم و در آن زمان تمرکز بیشتری بر او بگذاریم.
روش های موثر در افزایش خودکارآمدی در افرای با اختلال یادگیری
۱.برنامه گذاری با یک مربی پیشگام صورت گیرد. تشکیل یک گروه از افراد که ناتوانی مشترک و جنسیت و فرهنگ مشابه دارند و انتخاب یک مربی با پیشینه مشترک برای رهبری گروه تا تجربیات خود را با آنها به اشتراک بگذارد، از موفقیت های خود بعنوان موارد انگیزشی بگوید و گروه را در مسیر کسب موفقیت های فردی راهنمایی کند. با این روش افراد ناتوان با فردی مشابه خود همانندسازی می کنند و با استفاده از این الگو به سمت پیشرفت هدایت می شوند. شجاعت صحبت و تعامل در مورد مسائل خود را پیدا می کنند و احساسات خود را به اشتراک می گذارند. چون فرد الگو در شرایط سنی و ناتوانی مشابه است، دلیلی برای برقرار نکردن ارتباط یا باور نکردن صحبت های فرد الگو وجود نخواهد داشت.
۲.خط مشی یک فرد به عنوان الگو دنبال شود. فرد الگو تعامل مناسب و ارتباط موثر با گروه دارد، بعد از ارائه مسائل و تجربیات خود از گروه بازخورد می گیرد تا همه از احساسات خود صحبت کنند، با این کار افراد به دنبال کردن او ترغیب می شوند.
۳.سپاسگزاری کردن و بازخوردهای سازنده دادن از وظایف فرد الگوست. او باید به موقع از اعضای گروه و تلاش های آن ها سپاسگزاری کند و مشوقی ایجاد کند.
۴.برای اشتباهات علت پیدا کند و آن ها را اصلاح کند. برای انجام هر تکلیف یک تشویق در نظر بگیرد و اینچنین انگیزه انجام تکالیف مشابه را بالا ببرد.
۵.الگو باید خودارزیابی منظم انجام دهد تا این روش را که به دادن انگیزه برای هدف گذاری های مناسب کمک می کند به افراد گروه هم آموزش دهد.
نگاهی به خودکارآمدی در بزرگسالان
خودکارآمدی ارتباط گسترده ای با سلامتی، رفاه و کارآیی افراد دارد. در شرایط فقدان خودکارآمدی حتی با اینکه فرد به شرایط خود آگاه است هم نمی تواند موثر عمل کند. خودکارآمدی به شکل کلی بر عملکرد شخصی تاثیر می گذارد، فعالیت شناختی را تغییر می دهد، انگیزه های شخصی را بالا و پایین می کند، بر مهارت های فردی اثر می گذارد و تجارب احساسی متفاوتی ایجاد می کند. در واقع منشا دستاوردها و موفقیت ها خودکارآمدی است. ازین رو باید باور کنیم این رفتارهای ماست که نتایجی را که آرزو داریم امکان پذیر می کند و یا نمی کند. افراد تصمیم می گیرند و انجام می دهند اما بدون خودکارآمدی شانس موفقیت پایینی دارند. این موضوع نشان از این است که ما باید کارها را با مثبت نگری شروع کنیم و شک و تردید را از خود دور نگه داریم. متخصصین مثبت گرا سالها درباره این موضوع که موفقیت ها و شکست ها بیشتر از اینکه به چگونگی وظایف بستگی داشته باشند به چگونگی ادراک ما از آنها مرتبط هستند، مطالعه کردند و فهمیدند مثبت نگری اثر بسیار مهمی در هر کاری که انجام می دهیم دارد.
همانطور که می بینید، خودکارآمدی مهمتر از اطمینان به خود و اعتماد به نفس است زیرا یک جهت دهنده برای رسیدن به اعتماد و اطمینان به خود است و تمرکز بر پرورش آن بیشتر از دیگر صفات شخصیتی اهمیت دارد.
خودکارآمدی ظرفیت ارزیابی شخصی و کسب نتیجه مثبت در یک فعالیت است و همینطور توانایی ارزیابی فردی برای درگیر شدن و شرکت در فعالیت های مثبت که به نتایج مطلوب منجر می شود.
بیشتر مداخلاتی که در پرورش خودکارآمدی برنامه ریزی می شود، ترکیبی از سه ویژگی تسلط بر خود، داشتن الگو و ترغیب کلامی است.
۱.تسلط بر خود
تسلط بر خود شامل تمرینات ساختاری است که نتیجه اش موفقیت و دوری از شانس های شکست است. برای مثال وقتی یک خلبان پیش از اولین پرواز خود تمرین می کند، استعدادهایش را صیقل می دهد و خود را برای هر شرایط غیرمنتطره ای در آسمان آماده می کند و اینچنین شانس شکست در شرایط واقعی را پایین می آورد.
۲.الگوپذیری
اکثر سازمان ها برای پرورش خودکارآمدی کارکنان و مراجعان خود، شیوه الگوپذیری را در نظر می گیرند. شرکت کنندگان رفتار دیگران را مشاهده می کنند و یک مفهوم مورد علاقه از فعالیت ها و اجراها بدست می آورند و برای انجام کار مشابه انگیزه پیدا می کنند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند و قدرت پذیرش فعالیت های چالش برانگیز را پیدا می کنند.
۳.ترغیب کلامی
ترغیب کلامی شامل گرفتن تشویق و تحسین کلامی از دیگران است. برای مثال گرفتن بازخورد مثبت از خریدار در شغل فروش می تواند به فروشنده انگیزه و انرژی بالا برای ادامه بدهد. افراد می توانند این ترغیب کلامی را برای خود نیز انجام دهند و روزانه دقایقی را صرف تشویق خود و تکرار جملات تاکیدی مثل من سخت کار می کنم، می توانم بر آن مشکل غلبه کنم، درست انجامش می دهم، خوب به نظر می رسم و …کنند.
فعالیت هایی برای کمک به بهبود خودکارآمدی
۱.تمرین در پاسخگویی به سه مورد سوال
این تمرین یک خودارزیابی است برای اولویت بندی فعالیت ها در طول روز که انگیزه را هم بالا نگه می دارد و برای انجام آن باید به سوالات زیر پاسخ دهید و برای هر سوال سه جواب بنویسید.
۱.سه فعالیتی که در هفته گذشته انجام دادید و موفق بودید؟
۲.این فعالیت ها چه احساساتی را در شما به وجود آوردند؟
۳.سه فعالیتی که دوست دارید در هفته یا ماه آینده انجام دهید؟
۴.اگر این فعالیت ها را انجام دهید چه احساساتی را تجربه خواهید کرد؟
۲.گفتگوی درونی مثبت
معمولا خودکارآمدی و خودآگاهی در یک ردیف قرار می گیرند. یک فرد خودکارآمد به خوبی از خود و احساسات خود آگاه است و با سوال کردن از خود و پاسخ دادن و بررسی جواب ها به خودآگاهی می رسد. چنین فردی حاضر است تا از خود سوال بپرسد، و خود را نقد کند. اینکار را مرتب انجام دهد تا بینش عمیق تری درباره خود پیدا کند. هر روز دقایقی را برای مواجه شدن با خود جلوی آیینه بایستد و از خود بپرسد دیگر چه می خواهی؟ تو همه چیز داری و اینگونه تعریف و تمجید را به صورت بارانی بر سر خود بباراند. بهتر است همه این گفتگوهای روزانه را هر روز یادداشت کنند و گاهی آن ها را مرور کنند.
۳.مرور دستاوردها
تمرکز بر شکست ها و دست کم گرفتن دستاوردها آسان است. اما یک فرد خودکارآمد بیشتر بر چیزی که به دست می آورد تمرکز می کند تا چیزی که از دست داده است. به یادآوری دوباره دستاوردها ثابت می کند اگر قبلا قادر به انجامش بوده اید دوباره هم می توانید. تهیه یک لیست از همه دستاوردها بدون درنظر گرفتن تعداد و کمیت آن ها فرد را از داشتن افکار منفی درباره خود دور می کند.
دیدگاهتان را بنویسید